چالش های زنان سرپرست خانواده و سلامت روان
سرپرستى خانواده از نظر اسلام و قانون اساسى به عهده مرد است که در واقع ریئس و نان آور خانواده مى باشد. به هر دلیلى اگر مرد عدم توانایى در ایفاى نقش خود را داشته باشد، در بسیارى موارد زن جایگزین نقش وى شده و علاوه بر نقش مادرى، قدرت اداره زندگى، به خصوص از نظر اقتصادى بر دوش وى نهاده مى شود و به عنوان سرپرست خانوار باید وظایف متعددى را به عهده گیرد که پیامدهاى خاص خود را براى اینگونه خانواده ها درپى خواهد داشت. گسترش روزافزون این شکل از خانواده در همه کشورهاى جهان، چه صنعتى و چه جهان سوم، از جمله ایران و مشکلات اساسى آن ها و عدم سیاست هاى مدون و راهبردى و راهکارهاى مناسب و عملى در جهت بهبود وضعیت این گروه از زنان، یک ضرورت مهم محسوب می شود.
زنان سرپرست خانوار در ایران شامل زنان مطلقه، زنان بیوه ، شوهر معتاد، همسران شهدای جنگ، زنان مهاجر، زنان دارای شوهران زندانی، زنان دارای شوهران بیکار، زنان دارای شوهران مریض، زنان ازدواج نکرده،زنان خود سرپرست(زنان سالمند تنها)،همسران مردان از کار افتاده و زنان دارای شوهرانی مجهول المکان است. در حال حاضر یک میلیون و 500 هزار زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارند که این تعداد سرپرستی بیش از 6 میلیون نفر افراد تحت تکفل خود را بر عهده دارند، شرایط سختی را برای گذران زندگی تجربه میکنند. در حال حاضر حدود 130 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند در حالی که چندین برابر این مقدار به دلیل کمبود اعتبار هنوز نتوانستهاند از خدمات حمایتی این سازمان برخوردار شوند . بر اساس آمار موجود 4/31 درصد از زنان سرپرست خانوار در جامعه شهری و 2/44 درصد آنان نیز در جامعه روستایی دارای درآمد هستند و همچنین تنها 3/33 درصد این زنان بیمه بازنشستگی و مستمری بگیر هستند و مابقی درآمد ثابتی ندارند.وضعیت زنان سرپرست خانوار در استانهای مختلف کشور متفاوت است، در برخی استانها جمعیت این گونه زنان بیشتر است و در برخی کمتر
یکی از عمدهترین مشکلات زنان سرپرست خانوار مشکلات روانی است، این زنان نسبت به زنان دیگر دارای سلامت روانی پایینتری هستند و همچنین این گروه نسبت به زنان دارای همسر در معرض آسیبپذیری بیشتری بوده، میزان استرس، اضطراب و افسردگی در این افراد بیشتر است، میزان تابآوری در مقابل مشکلات برای این افراد پایین بوده و درنهایت بهزیستی روانشناختی پایینتری نسبت به سایر زنان دارند. این موضوع نیاز به مداخلات آموزشی بهمنظور بهبود وضعیت سلامت روانی، زنان را میطلبد.
مسئله اقتصادی نیز در واقع چالشی هست که زنان سرپرست خانوار در زندگی روزمره خود با آن مواجه اند و قدرت و فشار این مسئله تا حدی ست که گاهی سایر گروه های مردم اساساّ زنان سرپرست خانوار را با این مسئله می شناسند بنابراین توامندسازی و افزایش مهارت و خودکارامدی آنان همراع با ایجاد فرصت های شغلی با دستمزدهی مناسب یک امر مهم می باشد.
در فرهنگهای مختلف دلایل زیادی برای عدم پذیرفته شدن زنان سرپرست خانوار، از اجتماع وجود دارد و همین امر موجب انزوای زنان سرپرست خانوار میشد، پذیرفته شدن از سوی اجتماع برای تمام افراد مسئله قابلتوجهی است چراکه شبکه روابط اجتماعی بهخصوص خانواده و اقوام و خویشاوندان، میتواند نقش سپری برای زنان سرپرست خانوار داشته باشد و این گروه را در برابر مشکلات محافظت کند، درواقع حمایتهایی که زنان سرپرست خانوار از شبکه اجتماعی دریافت میکنند، باعث میشود این گروه در رویارویی با فشارهای روانی و مشکلات عاطفی و روانی موفقتر عمل کنند.
نتایج مطالعات متعدد انجامشده بیانگر این است که هراندازه زنان سرپرست خانوار از حمایت اجتماعی و سلامت روان بهتری برخوردار باشند، درنتیجه سلامت خانواده و پیشگیری از میزان افت تحصیلی و همچنین بزهکاری کودکان و نوجوانان آنان بهبود خواهد یافت و قدرت رویارویی با مشکلات را خانواده بیشتر خواهد داشت. بنابراین استراتژی برنامه های آموزشی اختصاصی برای سلامت روان و حمایت اجتماعی و عاطفی آنان در نظام سلامت یک امر مهم محسوب می شود.
دکتر طیبه رخشانی ، پزشک و دانشیار آموزش و ارتقاء سلامت گروه بهداشت عمومی دانشکده بهداشت علوم پزشکی شیراز
نظر دهید